برای من که هیاهو و دغدغه های شهری ملال آور و خسته کننده شده است، چیزی جز فضای آرام بخش و سکوت مطلق روستا،نظرم را به خود جلب نمی کند.با وجود اینکه سالهاست از وجود سایه نازنین پدر محروم هستیم و امروز روستای سرسبز و قشنگ آن زمان نیز آن روستا نیست ولی باز هم هنگامی که قدم به درونش می گذارم و خود را در وجودش حس می کنم ناخودآگاه حس آرامش خاصی مرا فرا میگیرد و خود را فارغ از مشکلات و دغدغه های امروز شهری می بینم.

http://s6.picofile.com/file/8236453376/p.jpg

http://s6.picofile.com/file/8236453426/p1.jpg

http://s6.picofile.com/file/8236453476/p2.jpg

اینجا یادگار رنجهای فراوان آباء و اجداد من است که برای آبادانی و احیاء آن چه زحمتها که متحمل نشده اند.ای دریغا که وجود خشکسالی های اخیر از یک سو و نبودن باغبانی دلسوز از سوی دیگر همه دست در دست هم تا این بهشت زیبا را تبدیل به ویرانه ای نمایند.

http://s6.picofile.com/file/8236453550/p3.jpg

http://s7.picofile.com/file/8236453618/p4.jpg

http://s7.picofile.com/file/8236453676/p5.jpg

 

گرچه آرامش آن برای من حس و حال خاص خودش را دارد اما گاهی افکارم غرق در رویاهای آینده میشود تا شاید بتوانم آن بهشت گذشته را دوباره احیاء کنم ولی افسوس که مشکلات پیش رویم مرا آنگونه که می خواهم مجال یاری نمیدهند

http://s6.picofile.com/file/8236453734/p6.jpg

http://s7.picofile.com/file/8236453818/p7.jpg

http://s7.picofile.com/file/8236453968/p9.jpg

http://s7.picofile.com/file/8236454042/p10.jpg

 خدایا دستم به آسمانت نمی رسد ، اما تو که دستت به زمین می رسد  بلندم کن.