سفرنامه شیراز«قسمت7»

امروز آخرین روز حضورمان در شهر زیبای شیراز است، بچه ها صبح زود بیدار شده اند تا هم  برای لحظاتی هرچند کوتاه در کنار حرم مطهر امام زاده سیدمیراحمد بن موسی (ع) باشند و هم خریدهای جا مانده  خود را انجام دهند. پس از زیارت و خرید سوغاتی ،  بچه ها خود را برای خارج شدن از شیراز آماده می کنند. من هم با مراجعه به پذیرش خانه معلم کار تسویه حساب را انجام میدهم .ساعت 1:30 بعد از ظهر است با تحویل کلید سوئیت به پذیرش، از مرکز آموزشی، رفاهی فرهنگیان (خانه معلم) شیراز خارج میشویم و مسیر کمربندی شیراز را برای خروج مان انتخاب می کنیم.با هماهنگی قبلی، مقصد شب مانی و استراحت شبانه را روستاق، یکی از روستاهای داراب انتخاب کرده ایم تا صبح علی الطلوع مسیرمان به طرف بندرعباس را ادامه دهیم.برنامه حرکتمان را به گونه ای تنظیم کرده ایم که به تاریکی شب برنخوریم.چون معتقدم که شب وقت مسافرت نیست بلکه وقت استراحت میباشد.نزدیک اذان مغرب است که به روستای روستاق می رسیم.علی آقا با دوستش که در بندرعباس زندگی می کند تماس میگیرد، لحظه ای بعد پسرعموی دوست علی آقا ، به استقبال ما می آید و ما را تا منزلی که قرار بود شب را آنجا بمانیم همراهی می کند و کلید را به ما تحویل میدهد.با توجه به اینکه اینجا همه ی امکانات رفاهی برایمان فراهم کرده بودند ولی سعی کردیم  پس از نماز مغرب و عشاء،شام مختصری که به همراه داشتیم میل کرده و به استراحت مطلق بپردازیم چون  بچه ها واقعا" خسته بودند و نیاز اساسی به استراحت. بخش رستاق در منتهی‌الیه جنوب شرقی سلسله جبال زاگرس قرار دارد و در حوضه جنوب شرقی این رشته کوهها واقع شده این بخش در فاصله ۳۴۰ کیلومتری جنوب شرقی شیراز قرار گرفته است .مرکز بخش در مسیر جاده اصلی شیراز ـ بندرعباس واقع شده و فاصله آن تا بندرعباس ۲۶۵ کیلومتر و در ۶۵ کیلومتری جنوب شرقی داراب واقع شده است.

صبح علی الطلوع بچه ها از خواب بیدار شده و خود را برای حرکت آماده می کنند.پس از تحویل کلید مسیر حرکت را آغاز می کنیم.در مسیر برگشت مان به چشمه زلال و خنکی می رسیم که خالی از لطف نیست برای لحظاتی هم که شده از ماشین پیاده شده و آبی خنک به سر و صورت بزنیم تا خواب صبحگاهی از چشمانمان بپرد.این چشمه زلال و گوارا در مسیر گردنه روستاق قرار دارد.که باغداران اطراف گاهی میوه های باغشان را به کنار این چشمه می آورند تا به فروش برسانند.اما اول صبح خبری از آنها نبود.  

 

پس از توقف چند لحظه ای مان ، سوار بر مرکب  و راهی جاده میشویم. 

 

و اینجا هم تونل های دوقلوی گردنه روستاق است که پلی زیبا ارتباطشان را با هم برقرار می کند. 

 

از تونل اول خارج میشوی و بر روی این پل قرار میگیری.وا...........ی چه منظره ای زیبا  

 

 

پس از طی جاده های شیب دار و پرپیچ و خم و گذر از روستاهای اطراف ،برای صرف صبحانه در گوشه ای از جاده در نزدیکی روستای سرچاهان و در کنار مزرعه ی زیبای ذرت متوقف میشویم. 

 

 

صبحانه را در کنار این منظره ی زیبا صرف می کنیم و حرکت مان را ادامه میدهیم ،گرچه روح و ذهنمان همچنان در شهر زیبای شیراز سیر می کند اما خدا حافظ شیراز. با دوستان همراه میشویم تا اینبار شهر و دیاری را که سالهاست در آن عمر گذرانده ام برایتان بازگو و معرفی کنم.پس به زودی خواهم آمد اگر عمری باقی ماند.دوستان تا مجالی دیگر بدرود .

 

سفرنامه شیراز(قسمت 6)

بر روی تخت اتاق دراز کشیده ام ، با وجود خستگی زیاد باز هم خواب به چشمانم راه پیدا نمی کند.به اطرافم نگاه می کنم ، بچه ها هر کدام بر روی تخت خود به خوابی شیرین و ناز فرو رفته اند.حسودیم میشود آخر چرا این رویای شیرین سراغی از چشمان خسته من نمیگیرد.به ساعت دیواری اتاق نگاهی می اندازم، عقربه های ساعت از چهار بعد از ظهر هم گذشته است.بچه ها انگار نه انگار که با هم قراری گذاشته ایم.ساعت چهار باید راهی مجموعه حافظیه و باغ جهان نما میشدیم.کاسه صبرم لبریز میشود، نمی دانم چرا آنجا که هستم برایم این قدر آرام بخش است.مجبور می شوم بیدارشان کنم.اما هر لحظه که بیدارشان می کنم دوباره پلکهایشان را بر روی هم می گذارند و بی خیال می شوند.این بار دیگر خیلی با جدیدیت دادی می زنم:« بابا چه خبرتونه. انگار که صد ساله بی خوابی کشیدین. شما اومدین اینجا فقط بخوابید یا تفریح.؟» بالاخره داد زدن کارساز میشود .مثل برق از جایشان می پرند در چشم به هم زدنی آماده رفتن می شوند. خانه معلم را به مقصد حافظیه ترک می کنیم ، البته اینبار بدون ماشین. از عرض خیابان حر می گذریم. چون فاصله خانه معلم تا حافظیه چیزی حدود یک ربع تا بیست دقیقه بیشتر نمی شود .وارد پیاده رو میشویم و قدم زنان به مسیرمان ادامه میدهیم. تا به خود می آییم به میدان اطلسی(قائم) رسیده ایم. به بچه ها پیشنهاد میکنم قبل از رفتن به حافظیه به طرف باغ جهان نما برویم.بچه ها هم موافقت می کنند به طرف باغ روانه می شویم.

با رسیدن مان به باغ جهان نما، هوا تاریک شده است.گشتی مختصر در باغ می زنیم.چون باغ جای خاصی برای وقت گذرانی ندارد.فقط عمارتی ست کوچک که در وسط باغ قرار گرفته است.   

 

این باغ همچون سه باغ مشهور دیگر یعنی باغ ارم، باغ دلگشا و باغ تخت در دوره آل مظفر و آل اینجو (قرن هشتم هجری قمری) یعنی قبل از یورش تیمور گروکانی به شیراز در نهایت آبادانی بوده‌است. ابن عربشاه مورخ دوره تیموری در کتاب عجایب المقدور آنرا زینت الدنیا نامیده‌است. باغ جهان نما در هنگام اقامت تیمور گورکانی در شیراز، همچون سایر باغهای نامدار آن دوره مورد توجه وی واقع شده بطوریکه همانند آنرا در اطراف سمرقند که موطن او بوده احداث و آنرا جهان نما نامیده‌است.

این باغ کهن‌ترین باغ شیراز است که از آب و رودخانهٔ پُرآوزاهٔ رکنی مشروب می‌شده و در منطقهٔ ویژه ای از شیراز (خیابان حافظ) و در میان آرامگاه حافظ، هفت‌تنان، دروازه قرآن، خواجوی کرمانی، بابا کوهی، باغ ملی، گهواره دید، کتابخانه ملی اسناد و... جای دارد. 

با توجه به اینکه شب بود و کیفیت عکس گرفتن پایین بود مجبور شدم تعدادی از عکس هایی رو  که سری قبل  گرفته بودم انتخاب کنم و بذارم. 

گشت و گذارمان را در باغ جهان نما کوتاه میکنیم و راهی حافظیه میشویم.وارد خیابان حافظیه که میشویم چشم مان به جمعیتی انبوه می افتد.بله... بساط دست فروشان از یک طرف ، گروه های مختلف تئاتر های خیابانی و  هنرمندان مجسمه ساز  و حجمی کار از سوی دیگر ، ما را لحظاتی به خود سرگرم می کند. در این خیابان افراد مختلف از قشرها و ملیت های مختلف را می توان مشاهده کرد. البته خیلی دوست داشتم از این موقعیت عکس تهیه کنم ولی همانطور که قبلا" هم توضیح داده بودم با رسیدن مان به باغ جهان نما هوا تاریک شده بود و اینجا دیگر اگر هم عکسی گرفته میشد کیفیت مناسبی نخواهد داشت.به ناچار قید آنرا می زنیم و راهی آرامگاه حافظ می شویم، این را هم باید بگویم اگر عکسی از این مکان مشاهده نمودید که در هوای روشن گرفته شده است از عکس های سری قبل مسافرتم به شیراز بوده است و عکس های این سفر فقط عکسایی ست که در شب تهیه شده  است.

حافظیه نام مجموعه ی آرامگاهی موجود در شمال شهر شیراز و در جنوب دروازه ی قرآن است.این مجموعه به دلیل جای دادن آرامگاه حافظ شیرازی در خود به این نام مشهور شده است.مساحت حافظیه حدود 2هکتار بوده و از دو صحن شمالی و جنوبی تشکیل یافته که این صحن ها توسط تالاری از یکدیگر جدا شده اند.این مجموعه  چهار درب ورودی و خروجی دارد که درب اصلی در سمت جنوب آن ، دو درب در سمت غرب آن و یک درب در سمت شمال شرقی آن قرار گرفته است.

اولین عمارت گنبدی شکل توسط وزیر میرزا ابوالقاسم گورکانی، حاکم فارس بر مزار مقبره ی حافظ ساخته شده است.این عمارت در طول سال ها با عوض شدن حکومت ها ، بارها مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است. کریم خان زند اولین کسی بوده که دستور داد بر روی قبر حافظ سنگی مرمرین قرار دهند.روی این سنگ دو بیت از غزل های خود حافظ توسط حاجی آقاسی بیک افشار، نستعلیق نویس آذربایجانی نوشته شد. سنگ مزار حافظ به حدودا" به ارتفاع یک متر از سطح زمین قرار گرفته و به وسیله پنج ردیف پلکان مدور احاطه شده است.

طراح بنای آرامگاه حافظ « آندره گدار Andre Godard»معمار فرانسوی بوده که پس از فارغ التحصیلی در دانشکده هنرهای زیبای پاریس در رشته معماری و باستان شناسی به معماری شرقی و به خصوص ایران علاقه مند شده و تحقیقات خود را در این زمینه پیگیری کرده است.

نمای بیرونی گنبد آرامگاه نماد آسمان بوده و به شکل کلاه درویشان ترک است.این گنبد از درون با رنگ های مختلف عرفانی آراسته شده است.این گنبد بر روی هشت ستون به ارتفاع ده متر استوار گردیده است.

 

 و در سطح زیرین گنبد آرامگاه نیز کاشی کاری معرق با طراحی گره های هندسی اسلامی تزئین شده است.

عکس از اینترنت

عکس بالا هم کوشک فلزی در اواخر دوره قاجاریه را نشان میدهد

 

عکس از اینترنت

و این عکس بالا نیز  در سال ۱۲۲۰ شمسی، بنای ساخته شده توسط کریمخان هنوز پابرجا بود.

 

سمت چپ اتاق آرامگاه نیز اتاق بزرگی متعلق به آرامگاه قوام السلطنه میباشد.

در عکس پائین ، آرامگاه حافظ شیرازی و ماه نیز در یک قاب تصویر قرار گرفته اند.

 

خــــرم آن روز کـــــز ایـــن منـــزل ویــــران بـــــروم
راحت جان طلبـــــم و از پــــی جـــانان بــــروم
گـــر چــه دانم کــه بــه جایی نبـرد راه غریب
مـن به بوی ســـر آن زلف پریشان بـــروم
دلــم از وحشت زندان سکـندر بگـــرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
چون صبا با تن بیمار و دل بـی‌طاقت
بـــه هـــــواداری آن سرو خرامان بـــروم
در ره او چــــو قلـم گـــر به سرم باید رفت
بـا دل زخـــم کـــش و دیـــده گــــریان بــروم
نـــذر کـــردم گــــر از این غـــم به درآیــم روزی
تا در میکـــده شـــادان و غــــزل خــــوان بـــــروم
حافظ

سفرنامه شیراز(قسمت 5)

برنامه این قسمت از سفر را از دروازه قرآن و مقبره خواجوی کرمانی دنبال میکنیم.

 

دروازه قرآن یکی از دروازه های بجای مانده از دوره های قدیم شیراز است که در شمال شرقی شیراز در تنگ الله اکبر، میان کوه چهل مقام و کوه باباکوهی قرار گرفته است.در واقع در خروجی شیراز به سمت مرودشت میباشد. این بنای تاریخی در کنار فلکه طاووسیه شیراز قرار گرفته است.

http://s5.picofile.com/file/8146694050/ghoran1.jpg

http://s5.picofile.com/file/8146694234/ghoran3.jpg

این دروازه در ابتدا در زمان عضدالدوله دیلمی ساخته شده و قرآنی در آن جای داده شده تا مسافران با گذر از زیر آن متبرک شوند. در دوره زندیه ، کریم خان این دروازه را بازسازی کرد و اتاقی به بالای آن افزود و دو جلد قرآن بزرگ نفیس به خط سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیموری، در اتاقک بالای آن جای داد.این قرآن ها که به« قرآن هفده من» معروف اند. که هم اکنون از دروازه قرآن به موزه پارس انتقال یافته اند.

http://s5.picofile.com/file/8146693492/ghoran2.jpg

دروازه قرآن جدید در اندازه بزرگ تر، شامل دهانه قوس تیزه دار و دو در ورودی کوچک بر روی جرزهای دو طرف و اتاق مستطیل شکلی بر فراز آن برای گذاشتن قرآن ساخته شده، در این بنا آیاتی را به خط ثلث و نسخ دورتادور در دروازه قرآن نگاشته اند.

 در قسمت شمالی  و دامنه کوه مشرف بر دروازه قرآن ، نیز مقبره خواجوی کرمانی قرار گرفته است.پس از تهیه بلیط ورودی راهی محوطه آرامگاه خواجوی کرمانی میشویم.

http://s5.picofile.com/file/8146698718/khajo4.jpg

http://s5.picofile.com/file/8146699268/khajo2.jpg

 محل آرامگاه در محوطه ای بدون سقف قرار گرفته است.  سنگ قبری که بصورت محدب  و برآمدگی و درون محفظه شیشه ای قرار دارد.البته بر روی این کتیبه نشانه ای از اینکه این قبر به خواجوی کرمانی تعلق دارد بچشم نمی خورد.در بالا و پائین قبر دو ستون سنگی کوتاه وجود دارد و در بالای سنگ عبارت:کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام، که خط ثلث نوشته شده است دیده میشود.

http://s5.picofile.com/file/8146701676/khajo3.jpg

 نام اصلی او، کمال الدین ابوالعطاء محمود بن علی بن محمود، معروف به خواجوی کرمانی، متولد۶۸۹ ه.ق در کرمان بوده که در سال ۷۵۲ ه.ق در شیراز وفات یافته است.او یکی از شاعران بزرگ نیمه اول قرن هشتم بوده است.

در قسمت شمالی محوطه آرامگاه یک اتاق ساخته شده که در پیشانی این اتاق دو غزل از غزلیات خواجو به خط نستعلیق بر روی کاشی های آنجا نوشته شده است.که این اتاق تبدیل به فرهنگسرای خواجو گردیده است.کمی بالاتر از مقبره خواجو، ۳غار به چشم می خورد، یکی از آنها غاری است که محل عبادت و ریاضت زاهدین و مشایخ بوده و خواجوی کرمانی نیز مدتی در آن به عبادت مشغول بوده است.غار دیگر که در دهانه آن طاقی ضربی از نوع طاق کجاو ه ای از سنگ و آجر زده شده محل قبر خواجه عمادالدین محمود، وزیر معرف شاه شیخ ابواسحاق اینجو است.که متاسفانه فراموش کردیم از اونجا عکس بگیریم، چون بعضی از قسمت ها عکسبرداری ممنوع بود.

http://s5.picofile.com/file/8146705626/khajo6.jpg

http://s5.picofile.com/file/8146708576/khajo7.jpg

در انتهای محوطه آرامگاه ، ساختمان شیک و مجللی قرار گرفته است که حیف مان می آید از نزدیک آنرا تماشا نکنیم.

http://s5.picofile.com/file/8146709184/khajo11.jpg

این ساختمان شیک و مجلل، هتل بزرگ شیراز است که در نزدیک دروازه قرآن و انتهای محوطه آرامگاه خواجوی کرمانی قرار گرفته است.

http://s5.picofile.com/file/8146710042/khajo10.jpg

http://s5.picofile.com/file/8146710484/khajo5.jpg

http://s5.picofile.com/file/8146711676/khajo8.jpg

 بعد از دروازه قرآن و خواجوی کرمانی ، مقصدمان را به طرف باغ ارم دنبال میکنیم.باغ ارم بالاتر از پارک آزادی و در بلوار ارم قرار گرفته است.این باغ که دارای تنوع گیاهی بسیار بالایی ست و گیاهان بسیاری از اقصی نقاط جهان در این باغ کاشته شده است، به شکلی که باغ در قالب یک نمایشگاه از انواع گل ها و گیاهان در آمده است.درختان سرو ناز، کاج، افرا، ارغوان، بید مجنون، بیدمشک، سیاه بید، زبان گنجشک ، سپیدار و درختان مثمر از قبیل انار، ازگیل، نارنج، خرمالو، گردو، زردآلو، بادام، سیب ، به و گلابی و همچنین درختچه ها و گل های زینتی و...........به چشم میخورد.

در وسط این باغ عمارت زیبایی قرار دارد که هسته مرکزی این باغ محسوب میشود.این عمارت از نظر معماری ، نقاشی، کاشی کاری و گچ بری از شاهکارهای معماری زمان  قاجار به شمار می رود.

این عمارت زیبا از سه طبقه با تزئینات فراوان تشکیل شده است.در پیشانی بنا ، دو نیم دایره در دو طرف و یک تابلو بزرگ در وسط قرار گرفته که از سه هلال روی هم تشکیل شده است.در این تابلو تصاویری از شاهنامه فردوسی و نبرد شاهان قاجار نشان میدهد.این بنا ، حدودا" بیش از هفتاد سال به خوانین قشقایی تعلق داشته که در دوره پهلوی مصادره شده است.

نمایی دورتر از عمارت

در قسمت جلوی این عمارت، حوضچه ای زیبا با چهار درخت نخل در چهار گوشه ی آن زیبایی عمارت را دوچندان می کند.

 

سفرنامه شیراز( قسمت 4)

در ادامه بازدید از مسجد وکیل، وارد خیابان کریم خان زند میشویم.ارگ کریمخانی در نبش میدان شهرداری قرار دارد.کریم خان زند، سرسلسله خاندان زند است که در سال ۱۱۸۰هجری قمری ، پایتخت خود را شیراز قرار داده و در این شهر به ساختن بناهای حکومتی و عام المنفعه پرداخته است. این بنا از بزرگترین بناهای دوره زندیه است که با مساحت ۱۲۸۰۰مترمربع و زیربنایی در حدود ۴۰۰۰مترمربع در مجموعه زندیه ساخته شده است.نمای بیرونی این بنا آجرکاری است و بلندی دیوارهای کنگره دار خارجی آن ۱۲متر است که در هر گوشه یک برج ۱۲متری برپا شده است.

ورودی ارگ در شرق بنا قرار گرفته و توسط یک هشتی به فضای داخلی مرتبط میگردد.                                            

یک حوض بزرگ با جهت شرقی غربی در میان این حیاط قرار گرفته است.

در سه طرف آن سه ایوان با اتاق ها و تالارهای بزرگ ساخته شده است.

فضای داخلی تالارها به وسیله نقاشی های زیبا، با طرح اسلیمی و گل و بلبل تزئین یافته که این نقوش در دوره های بعدی به شدت آسیب دیده است.

در گوشه ی جنوب شرقی ارگ، یک حمام خصوصی قرار دارد که بدنه و کف سربینه از سنگ مرمر  است.سقف گرمخانه بر روی چهار ستون سنگی استوار است و تزئنات آهکبری با نقوش اسلیمی در سقف و بدنه اجرا شده است.

 این بنا در دوره زندیه به عنوان محل استقرار حکومت و در دوره قاجاریه به عنوان محل زندگی فرمانداران محلی و در زمان سلطنت پهلوی از آن بعنوان زندان مورد استفاده قرار گرفته است.بنای ارگ ترکیبی از دو معماری مسکونی و نظامی است.برج های چهارگانه در آن بعنوان نقش دفاعی این بنا میتوان یاد کرد.یکی از برجهای چهارگانه این ارگ بگونه ای کج شده است که در تصویر زیر به وضوح می توان مشاهده کرد.